به طـاها,به یاسـین,به مـعراج احمد......به قدر و به کوثر,به رضـوان و طـوبی
به وحی الهی,به قـرآن جــاری..............به تــورات موسی و انجیل عـیـسـی
بسی پادشــاهی کنم در گدایی.............چو باشم گــدای گــــدایــــــان زهرا
چه شب ها که زهرا,دعا کرده تا ما........ همه شـیـعـه گردیم و بی تاب مـولا
غـلامی این خـــانـــواده......دلـیـــل و مـــراده خــــدا بـــوده از خــلـــقـــت مـــا
مسیرت مشخص,امیرت مشخص...........مکن دل دل ای دل,بزن دل به دریــــا
که دنیا,که دنیا,که دنیا....به خسران عقبی نیرزد....به دوری ز اولاد زهرا نیرزد
و این زندگانی فانی,جوانی,خوشی های امروز و اینجا...به افسوس بسیار فردا نیرزد
اگر عاشقانه هوادار یاری........اگر مخلصانه گرفتار یاری
اگر آبرو می گذاری به پایش........یقیناً,یقیناً خریدار یاری
بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟.........چه اندازه در ندبه ها زاری آری؟
نشانه کشیدی غم سینه اش را؟...........و یا چون بقیه,تو سر بار یاری؟
اگر یک نفر را به او وصل کردی.........برای سپاهش تو سردار یاری
به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟..........چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟
دل آشفته بودن دلیل کمی نیست.............اگر بیقراری بدان یار یاری
و پایان این بیقراری بهشت است.....
